نابلدها در بلدیه (1)
از سلطان محمود غزنوی تا اسکار وایلد

نقل از داستانهای هزار و یک شبی و شب یلدایی است که سلطان محمود غزنوی که از او بعنوان حکمرانی زیرک و تا حدی مسئولیت پذیر یاد میشود، بعضی شبها با چهره و لباس مبدل به هیأت مردی عادی و چه بسا درویشی تنگدست در میآمد و در معیت ملازمی چند در شهر و در میان مردمان میگشت تا بصورت بی واسطه از حال و روز مردم باخبر شود. این ترفند ملیحانه سبب میشد سلطان مستقیما در جریان حقیقت اسفبار پشت پردهی دروغین و آراسته شدهای که درباریان به عمد برای او از وضعیت گل و بلبل قلمرو پادشاهی پیش چشم او آویخته بودند با خبر شود و اقدامی در جهت رفع آن بعمل آورد. هرچند آن شیوه برای آن روزگاران که شاید جمعیت تمام قلمرو حکمرانی او به اندازه یک استان کنونی نبود و پایتختش بیشک حتی از یک شهر متوسط امروزی نیز کوچکتر بود، شاید مرهمی موقتی بر زخم مردمان بود اما قطعا چاره کار نبود و امروزه نیز جوابگو نخواهد بود.
شاید خواننده مقایسهی سلطان محمود و مسئولین محترم امروزی را قیاسی معالفارق بیابد و بازگشت به شیوههای مدیریتی صدها سال پیش را ناکارآمد. اما بر نگارنده این حرج نیست چون از روی استیصال به این مقایسه رو آورده است، چون گویی شهردار و اعضای شورا در این شهر زندگی نمیکنند. لذا با طیب خاطر اعلام مینماید حال که روشهای مدیریتی شورا و شهردار (اگر اصلا وجود خارجی داشته باشد) گرهی از معضلات زندگی نرمال شهری باز نکرده و چه بسا گرههای دیگری نیز بر آنها افزوده و این سلاطین خوشبخت دلخوش به اینکه هیچ ارگان و نهادی آنان را در برابر سو مدیریتهایشان بازخواست نخواهد کرد، بجای خدمت به خلق خدا و ارائه راهکاری برای حل مشکلات، در عوض کیفور از فرصت استفاده از اطعمهی سفرهی مستعجلی که جلو رویشان پهن شده است همچون شاهزادهی خوشبخت داستان معروف اسکار وایلد پشت دیوارهای مرتفع قصر، به شادی این چند صباح را مشغولند.
ایکاش شبی این بزرگواران برای کمک به جهاز هاضمه و هضم شامی چرب و سنگین، پنهان از نگاههای پرسشگر و ملامتبار شهروندان به قصد پیاده روی از منزل خارج شوند و در کوچه و خیابان قدمی رنجه فرموده و به چشم سر ببینند چه بر سر پیادهروها و خیابانها آوردهاند. تا ملاحظه کنند چگونه راههای هموار از صدقه سری مبارکشان ناهموار گردیده است. تا نهایتا اگر حوصله مبارکشان کشید بخش کوچکی از مشغولیت فکریشان به سمت یافتن راهی برای سامان دادن به انبوه نابسامانیها معطوف شود.
از آنجا که نگارنده هیچ ادعایی دال بر شایستهتر و کار بلدتر و مجربتر و تحصیلکردهتر بودن از این عالی مقامان ندارد و همچنین قصد ندارد منتظر برآورده شدن آرزوهای هزار و یک شبی خود بماند، لذا در غفلت یا شاید مماشات نهادهای ناظر بر کار شورا و شهردار برای جلوگیری از تبدیل هر چه بیشتر گلایههای بحق شهروندان به اعتراضهای کنترل نشده، در سلسله یادداشتها و گزارشات میدانی با مستندات متقن از چشم پوشی(عمدی و یا سهوی) بر تجاوزات به حقوق شهروندان و افزودن مشکل بر مشکلات در سایهی ناکارآمدی تیم دست اندر کار ادارهی بلدیه جلوگیری نماید.
میخواهیم تنها این موضوع را یادآوری کنیم که این مشکلات و معظلات آنقدر پوشیده نیستند که با چشم سر نتوان آنها را دید و اگر این بزرگواران خود را به تجاهل میزنند یا آنکه میپندارند میتوانند با پاس دادن دلایل معظلات به کسانی دیگر شانه از زیر بار مسئولیتی که به آنان توکیل شده خالی کنند مرتکب خبطی خواهند شد که دیر یا زود دامانشان را خواهد گرفت. اگر هم مشکلات را درک کردهاند و از ارایه راهکار برای رفع آنها عاجزند، بهتر آنست بیش از این در نقش “نابلدهایی در بلدیه” بازی نکرده و کار را به کار بلدهای کاردان بسپارند.
طبعا ادامه دارد…