زخم‌های ۲۸ دیماه هنوز بر پیکر سنندج خودنمایی می‌کنند

از بمباران مناطق شهری سنندج در ۲۸ دی ماه ۱۳۶۵ توسط رژیم صدام بیش از ۳۷سال می گذرد اما هنوز زخم های این حمله ناجوانمردانه بر چهره شهر سنندج خودنمایی می کنند

در این روز مثل دیگر روزهای سال مردم در میان سرمای سخت زمستان کار خود را آغاز کردند، ادارات سر ساعت مشغول خدمت رسانی به مردم شدند، صدای بچه ها در زنگ تفریح مدارس به گوش می رسید و همه چیز شهر رنگ و بوی عادی می داد.

عقربه های ساعت به ۱۰ صبح رسیده بود که به ناگاه دیوار صوتی شهر شکسته شد. فضای رعب و وحشت همه جا را فرا گرفت همه به گمان اینکه هواپیماهای جنگی هستند و از آسمان این شهر عبور می کنند تاحدودی بی خیال از کنار موضوع عبور کردند ولی این بار قضیه کمی فرق می کرد و پنج هواپیمای بمب افکن عراق در آسمان شهر سنندج هویدا شدند.

هیچ کس فکرش را نمی کرد که این هواپیماهای بمب افکن قصد بمباران شهر و مناطق مسکونی را دارند، ولی به یکباره صدای اولین انفجار به گوش رسید و آپارتمان های میدان شهرداری سنندج به خود لرزیدند. اولین بمب به شلوغ ترین منطقه مسکونی شهر سنندج برخورد کرد. آن روزها در این آپارتمان ها که امروز نیز هنوز یادگارهای جنگ را بر پیشانی خود دارند بالغ بر ۶۰۰ خانوار زندگی می کردند.

اولین بمب در یک آپارتمان مسکونی و در نزدیکی یک مدرسه ابتدایی فرود آمد و هنوز صدای انفجار اول به پایان نرسیده بود که صداهای بعدی هم شروع شد. این بار محله چهارباغ و بعد خیابان انقلاب و در نهایت خیابان های اکباتان و میدان لشکر هدف بمب افکن های رژیم بعث عراق قرار گرفتند.

این پایان راه نبود مثل اینکه هواپیماهای بعثی قصد داشتند سنندج را به خاک و خون بکشند زیرا به شلوغ ترین محله سنندج هم رحم نکردند و با بمباران محله «پیرمحمد” باعث خلق یکی از فجیع ترین جنایت های بشری شدند و دست آخر هم به مجتمع مسکونی لشکر واقع در پادگان سنندج یورش برده و آنجا را با خاک یکسان کردند.

سکوت و آرامش شهر شکست و ۱۸ نقطه سنندج در فاصله کمتر از شش دقیقه توسط پنج بمب افکن رژیم بعث عراق مورد حمله ای ناجوانمردانه قرار گرفت که هنوز هم آثار آن در کوچه پس کوچه های شهر خودنمایی می کند و هنوز هم که از کوچه های شهر عبور می کنی صدای زجه مادران و گریه کودکان به گوش می رسد.

در آن روز افراد زیادی تمامی اعضای خانواده خود را از دست دادند و بسیاری دیگر از اعضای خانوده های سنندجی نیز هنوز از جراحات وارده در بستر بیماری اند.

در کمتر از چند دقیقه بیش از ۲۲۰ نفر شهید و بالغ بر ۱۲۳ نفر نیز به شدت مجروح شدند که تنها بیمارستان شهر سنندج نیز گنجایش و ظرفیت این همه میهمان ناخوانده را در آن روزها نداشت.

آری آن روز که دانش آموزان سنندجی به مدرسه آمدند هیچ وقت فکرش را نمی کردند که امروز روز آخر و امتحان نهایی آنها باشد و هرگز دیگر همکلاسی های خود را نمی بینند.

هرچند که شاید امروز با گذشت زمان اندکی از زخم های آن زمان التیام یافته باشد ولی هنوز کوچه پس کوچه های شهر سنندج صدای ضجه مادران و در خون غلطیدن جوانانش در روز ۲۸ دی ماه را از یاد نبرده است.

منبع:کردپرس

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا