آنکه به نام ههژار بود نه به صفت
عبدالله لطیف پور|دکترای ادبیات فارسی
بدون شک استاد عبدالرحمان شرفکندی(ههژار ) یکی از قله های رفیع ادبیات کوردی و جزو مفاخر فرهنگی و ادبی ایران است. ههژار از زمرهی ادیبان و شعرای مطرحی است که قبول خاص و عام یافته است و هم در میان توده مردم و هم در میان خواص منصف جایگاه و پایگاه ویژهای دارد. دولت و اقبال فراگیر و غنی ههژار محصول آثارفرهنگی، ادبی و همچنین فعالیتهای مختلف وی در ساحتهایی چون ادبیات و سیاست بود و طرفه اینکه انصافاً وی در هرکدام از وادیهایی که قدم و قلم برداشت، بر خلاف بعضیهای دیگر که به تعبیر عربها « أحَشَفاً و سوء کیله ـ یعنی هم خرمای بد میفروشند و هم کم میفروشند » اما ایشان سهم خود را در آن مسیر به خوبی و زیبایی ادا کرده است. در این مجال بدون اینکه قصد بت سازی و توصیف و تمجیدهای اغراق آمیز و غیر واقعی از ایشان را داشته باشیم مختصراً به چند مورد از ویژگیهای فرهنگی و ادبی ایشان اشاره خواهیم کرد تا خصوصاً برای خوانندة کم آشنا با ههژار روشن شود که وی فقط «به نام ههژار بود نه به صفت»
۱- یکی از مهمترین ویژگیهای استاد ههژار جامعیّت او در بسیاری از حوزههای ادبی و فرهنگی است. ههژار را نمیتوان تنها یک شاعر قلمداد کرد، بلکه وی در کنار ویژگی شاعری، همچنین مردی لغوی، مترجم و نثر نویسی قهار هم بود و در هر کدام از این حوزه ها شاهکارهای عظیم و کم نظیری را خلق کرده است. فرهنگ «هه نبانه بورینه» ههژار با وجود اینکه خیلی هم مختصر است اما به گفته متخصصان امر، کاری است کارستان. شاهکار ترجمۀ زیبای وی از رباعیات خیام، ترجمه بی نظیر قانون ابن سینا، ترجمههای روان و زیبای او از تعدادی از آثار دکتر علی شریعتی و همچنین ترجمۀ ماندگار وی از قرآن کریم جزو شاهکارهایی هستند که هرکدام به تنهایی کافی هستند که نام وی را برای همیشه در ذهن و در دل و در یاد دوستداران فرهنگ و ادب این دیار ماندگار نماید.
۲- یکی دیگر از مهم ترین ویژگیهای ههژار، شفافیت و صداقت او در عالم سیاست، رفاقت و ادبیات بود. با وجود اینکه این شفافیتها در مواردی برای او آسیبها و هزینههایی هم داشت امّا آنچه ههژار میگفت و انجام میداد و مینوشت همه باورساختی بودند. ههژار هرگز رفقای سیاسی خود را تنها نگذاشت و در برابر رقبای سیاسی هم کوتاه نیامد، گاه اگر از رفیق و همرزم او خطایی سر میزد بر سر او فریاد میزد « ئهوه چت کرددوه هێمن بێ من» امّا هرگز سلسۀ محبتها و مودّتها را به خاطره خطاهای کوچک آنها نمیگسست. اگر شعر شاعری را نمیپذیرفت بی توجه به قضاوت دیگران در مورد وی اظهار نظر میکرد و اگر فی المثل شعر نیما و نیمایی را نمی پسندید یا شعر عەبدوڵڵا پهشێو را بر شێرکۆ بێکەس ترجیح میداد از بیان نظر خود و درک احتمال مخالفت دیگری نمیهراسید.
۳- یکی دیگر از ویژگیهای ههژار سواد و معلومات وسیع وی در حوزۀ واژگان، تاریخ، زبان، فرهنگ و ترجمه است و قطعاً کسانی که از آثار ایشان در این زمینهها اطلاع دارند این مدعا را تایید میکنند. این ویژگی ههژار خصوصاً برای نوجوانان و جوانان و کسانی که در وادی ادبیات و فرهنگ به تعبیر حافظ «نو سفر» اند خیلی لازم است. تسلط کم نظیر وی بر زبان عربی خصوصاً در ترجمۀ کتاب قانون ابن سینا برای اهل فن کاملاً قابل درک و تأیید است.
۴- دیگر ویژگی مثبت شخصیت فکری و هنری استاد ههژار این است که با وجود اینکه به زبان و فرهنگ و ادبیات مادری و کوردی خود افتخار میکند و تمام همّ و غم خود را در این عالم حتّی در جهان دیگر هم برای کوردها میداند « له و دو نیایش بؤ کورد تی هەڵدەچمەوە» امّا با وجود این و بر اساس اصل «اثبات شیء نفی ماعدا نمیکند» زبان و فرهنگ و ادبیات دیگری و دیگران را تخطئه نمیکند و بی حرمتی به نژاد و زبان دیگری و نژاد پرستی در آثار وی هرگز ملاحظه نمیگردد.
۵- پنجمین ویژگی ههژار به باور من این است که وی در مورد هویت کوردی به هرچهار ضلع این هویت (کورد، اسلام، ایران، نوگرایی» توجه دارد و به نظر میرسد الگوی کورد کامل از منظر ایشان کورد مسلمان نوگرا است و این مدعا را میتوان در خلال مطالعۀ آثار تالیفی و خصوصاً ترجمههای وی دریافت هرچند در این میان توجّه او به بخش اصلی هویت وی یعنی؛ کورد بودن بسیار برجستهتر است. ترجمة وی از قرآن نشان میدهد که با این مکتب دل بستگی و وابستگی خاصی دارد، در ترجمۀ رباعیات خیام وی رگههایی از مبانی فکری چپها مشهود است و برخی از ترجمههای او به زبان فارسی و عضویت کوتاه وی در فرهنگستان ایران نشان میدهد که به زبان فارسی و فرهنگ ایرانی نیز دل بستگی دارد هرچند که قرهالعین و روشنایی چشم ههژار در همان دلبستگی وی به کرد و کوردستان است.
۶- و کلام آخر اینکه هرچند ههژار در بسیاری از حوزهها به غایت القصوای خود رسید است و سهم خود را به خوبی ادا کرده است امّا این بدان معنا نیست که کسی جرأت نداشته باشد به آثار وی با دیدی انتقادی نگاه کند. ههژار خود به هرموضوعی نگاه انتقای داشت و مریدان وی اگر واقعاً ههژار را دوست دارند هرگز نباید در برابر تفکر انتقادی مقاومت کنند و منتقدان وی را خائن و خودفروش قلمداد کنند، چون به تعبیر عبدالکریم سروش «همیشه تحلیل برتر از تجلیل است». حوزۀ فرهنگ و ادبیات آن قدر وسیع است که هیچ کس در آن به کمال مطلق نمی رسد و کمال مطلق در این حوزه ها «راه» است نه مقصد. چنانکه مولانا میفرماید « صدهزاران حضرت است این بارگاه / صدر را بگذار و صدرتوست راه». بنابراین در مسیر رسیدن به کمال و نهایت زمانی که ما احساس کنیم به نهایت رسیده ایم تازه باید در یابیم که در آغاز راهیم و باید شروع کنیم و این تعبیری قرآنی است که « فاذا فرغت فانصب» . به روح این مرد بزرگ و بزرگوار درود میفرستیم و معتقدیم بهترین راه تکریم و تجلیل از ههژار خوانش عمیق و انتقادی آثار ایشان است و از این طریق هم به ههژار و هم به فرهنگ و ادبیات خودمان بیشترین ادای دین واحترام نمودهایم.
دکتر عبدالله لطیف پور|دانش آموخته ادبیات