اول بیایید آنِ خودمان را بشناسید، بخوانید، بعد بروید آنِ فرنگیان را بخوانید

منظور دکتر شفیعی کدکنی همانست که سالهاست دارد میگوید ولی کو گوش شنوا!؟ می گوید “آقا اول بیایید آنِ خودمان را بشناسید، بخوانید، بعد بروید آنِ فرنگیان را بخوانید.”
در گذشتهی فرهنگی ایران چیزهایی هست که اینها (فرنگیان) از ما گرفته و بعدها تحت مکاتب جاریه به خوردِ ما دادهاند. البته که هست چیزهایی که مختص فرنگ است و بایست فهمید و اتفاقً ناب و بکر و قابل بهره برداری است.
منتها اولویت در همه حال با فرهنگ خودمان است. مِن باب مثال، هجوم نسل نو به کتابهای کوئیلو در دههی هشتاد و نود، نشان از همین بیگانگی با گذشتهی ایران است. کوئیلو اقتباس درجهی چندم از عرفان ایرانی/اسلامی پسامولویست! و نسل جدید بدون شناخت مولانا به طرف کوئیلو میرود. ناکارآمدی سیستم حاکم در این قبیل قضایا دلیل نمی شود که نسل جدید نیز کاهلی کند.
شفیعی درصدد اثبات همینهاست. اینکه روا نیست در جایی که ریشهها از آنِ ماست، میوه را به نام دیگران بچینیم.
بارها دیدهام که نبودِ مکتب و نامی خاص در اینجا، موجب مهجور ماندن میراث نیاکانمان شده است. و بدا بر ما نسلهای جدید که واله «ایسم» های گوناگونیم و غافل از اینکه نیاکانمان آنقدر در بلنداها سیر می کردند که نامگذاری بر این قبیل مسائل را باعث شکست سخن میدانستند.
البته که بقول دکتر شفیعی، اینها نباید به شوونیسم تعبیر شوند. بر سبیل منطق هم، اولویت با شناخت گذشتهی فرهنگی خودمان است. یک نظر به تأثیر غرب و شرق بر یکدیگر بیاندازیم. چرا غنای فرهنگ شرق از طریق نویسندگان غرب به مردمان آن دیاران تزریق می شود و آنهم به نام همان نویسنده و نه به نام ترجمهای از فلان شاعر یا حکیم شرق! و بدتر از آن ترجمهی همان اثر در اینجا به نام نویسندهای غربی! همهی اینها یعنی ناهشیاری ما! باز هم میگویم، در غرب هم چیزهایی هست که مختص همانجاست.
برخی نسبت های نارو به استاد می زنند. آخر اینها را از کجای سخنرانی ایشان استنباط کردهاید؟!! هر جریان تندروی، محکوم است، اگر دقت کنید دکتر شفیعی کدکنی اول به لهجهی زادگاه خود کدکن اشاره میکند! منظور ایشان توهین به زبان و قومیت نیست.
دکتر شفیعی کدکنی چنین میآورد که وقتی روس و دیگر ممالک اصرار بر محلی کردن ادبیات دارند، برآنند که چند نسل بعد وقتی نوجوانی ادبیاتش را بخواند ببیند چیزکی دندانگیر وجود ندارد، بگوید: شاشیدم به این زبان محلی، من می روم شکسپیر می خوانم پوشکین می خوانم و همانجایی می شوم و الخ.
جالب است این بر طبلکوبیدنها! منِ ترکزبان اولبار که به فایل مذکور گوش کردم، تماماً دغدغهی شفیعی کدکنی را از باب حملهی فرنگیان به فرهنگ ایرانزمین دیدم. چه شد که برخی تأویلی شوونیستی کردند خدا می داند!”
شفیعی کدکنی و زبانهای محلّی
چند روز پیش فایل صوتی هفت دقیقهایی از دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی منتشر شد که دربارهٔ زبان فارسی و زبانهای محلّی بود. این هفت دقیقه بخشی از کلاس درس ایشان در دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران در تاریخ یکم خرداد ۱۳۹۷ است. چنانکه در فایل منتشرشده نیز شنیده میشود، استاد ابتدا خاطرهای از دوران حضورشان در آکسفورد و برخوردشان با جُنگی خطی میگویند که شامل اشعاری به سبک هندی از فردی انگلیسیزبان و عضو کمپانی هند شرقی است. سپس از اهداف انگلیسیها در آموختن زبان فارسی و آشنایی با فرهنگ ایرانی سخن میگویند که با این کار زبان فارسی را در هند برانداختند و با رواج زبان اردو راه را برای زبان انگلیسی گشودند و اندکاندک آنچه خواستند، کردند. استاد در این بخش میگویند: «[انگلیسیها] بعد از اینکه مسلّط شدند، گفتند گور بابای زبان فارسی، شما زبان فارسی براتون خوب نیست. شما بیایید اردو رو که یک زبان محلّی است، اینو بگیرید بزرگش کنید و همین کار رو کردند. میدونستند که زبان فارسی شاهنامه داره، مثنوی داره، سعدی داره، حافظ داره، نظامی داره؛ میتونه با شکسپیر کشتی بگیره. ولی زبان اردو چیزی نداره که با شکسپیر کشتی بگیره. بعد از مدتی بچّهٔ هندی میگه: گور بابای این زبان اردو. من که میتونم شکسپیر بخونم، چرا این شعرهای ضعیف و این ادبیات چی چی… اصلاً زبانم رو انگلیسی میکنم، چنانکه کردند» (از ۱:۱۳ تا ۲:۷ از فایل منتشرشده) پس از آن با اندرزی مشفقانه به ماجرای این روزهای زبانهای محلّی اشارهای کوتاه میکنند و به سیاست روسها در آسیای میانه میپردازند که هر قومیّت کوچکی را پرورش میدهند و آنها را از زبان فارسی و فرهنگ ایرانی دور میکنند تا آنچه انگلیسیها در هند کردند، اینها در آسیای میانه بکنند. یعنی با پرداختن به زبانهای محلّی و از بین بردن زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در آسیای میانه، جوان قوم قزاق که زبان محلّیاش آثاری مانند آنچه در زبان فارسی میبینیم، ندارد، میگوید حال که زبان ملّی من از لحاظ دارا بودن آثار ادبی چنین است من پوشیکن میخوانم، لرمانتف میخوانم و روس میشود.
سپس برای اینکه سوءتفاهمی پیش نیاید و همه بدانند غرضی جز خیرخواهی و دوراندیشی در این سخنان نیست، میگویند: «ما نمیخوایم هیچ زبان محلّیی رو خداینکرده… چون این زبانهای محلّی پشتوانهٔ فرهنگی ما هستند. ما اگر این زبانهای محلّی رو حفظ نکنیم، بخش اعظمی از فرهنگ مشترکمون رو عملاً نمیفهمیم. ولی این زبان بینالاقوامی که قرنها و قرنها و قرنها همهٔ این اقوام درش مساهمه دارند. هیچ قومی بر هیچ قوم دیگری تقدم نداره در ساختن امواج این دریای بزرگ» (از ۴:۳۶ تا ۵:۱۴ از فایل منتشرشده). سپس دوباره به تشویقهای قدرتهای سلطهطلب دربارهٔ زبانهای محلّی میپردازند و اندرز میدهند که مواظب این مسائل باشیم. پس از آن دوباره به آسیای میانه و روس شدن فرزندان و نسلهای آیندهٔ آنها در ادامهٔ همین سیاستهای زیرکانه و سلطهطلبانه که در قالب حمایت از زبانهای محلّی و فرهنگهای قومی روی مینمایند، اشاره میکنند.
همین.
با وجود این، برخی که پیوسته قصدشان مکابره است، سخنان دکتر شفیعی را دیگرگون فهمیدهاند و برداشتهای عجیب و غریبی از آن کردهاند و آن سخنان را توهین به زبانهای محلّی دانستهاند.
نویسنده: مرتضی خانی