بیرانوند، همزاد پنداری و هزاران امید برباد رفته

غریب سجادی| عضو ادوار شورای شهر سنندج

تحلیل بازی خوب تیم ملی ایران در جام جهانی امری ست که باید کارشناسان با دانش به آن بپردازند; تیمی که خوب بازی کرد و مردانه جنگید و یقینا قابل تحسین بود. اما در میان این همه هیاهو و تبلیغات کر کننده و قدرت جاذبه فوتبال برای خواص و عوام چیزی که به نحوی برای خیلی از ما کوردها و خیلی از جوانان جویای کار در تهران جذابیت و قدرت همزاد پنداری فراتر از تصور داشت سرنوشت بازیکنی ست به نام “بیرانود” کسی که داستان زندگی و خوابیدن در زیر برج آزادی تهران در اوج فقر و فشار اقتصادی بیشتر از متن فوتبال برای ما جذابیت پیدا کرده و در کانون توجه قرار گرفته!

هرچند لک بودن و قرابت فرهنگی بین کورد, لر و لک امری تاریخمند است ولی آنچه که در کنار این مهم باعث همزاد پنداری عامه مردم غرب کشور در این مقطع تاریخی با “بیرانوند” شده است قرابت اقتصادی زندگی بخش بزرگی از جوانان کورد و لر است که تهران و خیابانهایش همواره مکانیست برای دستیابی به رویاهایشان.

برای خیلی از مردم دیارمان داستان بیرانوند و خوابیدن در زیر برج آزادی داستان پر تکراری ست که از زندگی هزاران جوانی خبر میدهد که در اوج ناامیدی دنبال رویاهایشان رفته اند, هرچند دست تقدیر هر از گاهی و از روی اتفاق شاهین خوشبختی را بر روی شانەهای فردی همچون بیرانوند قرار میدهد و به کاخ آرزوهایش دست پیدا میکند اما این تنها بخش کوچکی از ماجراست چراکه آنچه که هر روز تکرار می شود و به روزمرگی مرگبار تبدیل شده است دیدن صحنه های غمگینی ست از کارگران و جوانانی که در غربت و دور از دیار خود خیابانهای تهران را به تسخیر در آوردەاند جوانانی که مثل بیرانوند حماسە ساز جام جهانی نیستند و اوج هنرشان حماسە سازی در بازی پر از محنت زندگی خویشتن است برای زنده ماندن.

امروز بیشتر از هر کس دیگری بیرانوند به جوانان میدان آزادی تعلق دارد حماسه سازی که شاید هرگز نتواند هزاران امید برباد رفتەی جوانان لر و کورد ساکن در تهران را محقق سازد اما یقینا او باعث شد تا بیشتر از هر زمان دیگری لشکر بیکاران آواره در خیابانهای تهران در کانون توجه قرار بگیرند جوانان و حماسەسازانی که تنها با کاخ نشینان مرکز نشین سقف آسمانشان یکی ست!

 

نویسنده: سید غریب سجادی

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا