یک روز به تنهایی تأثیر چندانی بر زنان نخواهد داشت، تا زمانی که کارهای اساسی و همه جانبه در حوزه های اجتماعی و سیاسی، اقتصادی و قانونی انجام نشود

هشتم مارس به عنوان روز جهانی زن نامگذاری شده است با پیشینه ای سیاسی و اجتماعی که تاریخی ۱۱۰ ساله دارد. هدف اولیه از این نامگذاری، نشان دادن سهم عظیم زنان در پیشرفت بشریت بود تا به این ترتیب زنان بتوانند به حقوق خود همچون مردان دست یابند. بحث بر سر حقوق زنان و نوع نگاه به مسأله زن در جوامع مختلف بسیار بالاست و از دیدگاه زنان فعال در این عرصه بی توجهی های زیادی از این ناحیه متوجه آنان می شود. که تلاش برای رفع بی توجهی ها و محدودیت ها کماکان ادامه دارد و بسیاری نیز بر این باورند که در موقعیت کنونی در کنار این تلاش ها بایستی تغییرات اساسی در نوع بینش و رویکرد به مسأله مذکور صورت گیرد.

برای بررسی بیشتر این موضوع سراغ دو تن از زنان فعال در این عرصه رفته ایم. لیلا عنایت زاده، جامعه شناس، فعال اجتماعی و کاندیدای ردصلاحیت شده مجلس دهم و نیز آزاده صالحیان طراح لباس که پاسخگوی سوالات واکاوی خواهند بود.

واکاوی: روز جهانی زن اساسا یک روز سیاسی محسوب می شود که زمینه حقوق بشری دارد، یعنی به این امید که بتوان آگاهی های سیاسی و اجتماعی زنان و تلاش برای رسیدن آنان به مطالباتی که دارند را از این طریق بالا ببرند، مناسبت هایی از این قبیل تا چه حد توانسته است به این اهداف کمک کند؟

عنایت زاده: چنین روزی اگر چه یک روز سیاسی است و نتیجه فعالیت و مبارزه زنان در اروپا و ایالات متحده برای تحقق حقوق زنان می‌باشد.  اما مشخص کردن یک روز به تنهایی تأثیر چندانی بر زنان نخواهد داشت و تا زمانی که کارهای اساسی و همه جانبه در حوزه های اجتماعی و سیاسی، اقتصادی و قانونی انجام نشود  یعنی به صورت سیستماتیک در حوزه زنان کار نشود تأثیر مثبت نخواهد داشت. برای نمونه در کوردستان و ایران به طور کلی که جامعه‌ای ضدزن می‌باشد نمی توان انتظار داشت که خواسته های زنان صرفاً در چنین روزی محقق شود. اما همین که یک روز جهانی به زنان اختصاص یافته  نشان دهنده اهمیت مسئله زنان است. آن هم زمانی که روزهای دیگری همچون روز مادر و دختر وجود دارد که روزهایی سنتی و کلیشه ای هستند و زنان را بر اساس نقش های سنتی و نسبت دادن زنان به دیگری مشخص تعریف می‌کنند نه به خاطر زن بودنشان . اما روز زن تنها اهمیت قائل شدن برای زنان است به صرف زن بودنشان و زن همچون خود ارزشمند است نه بخاطر پیوند با نقش های سنتی زنانه. همچنین بخاطر این که زن در تمام دنیا کمابیش حقوقش محقق نشده و حمایت نمی شود و باید تلاش کرد تا مشکلات و مسائل او رفع گردد، چنین روزی می تواند سرآغازی برای آن باشد.

صالحیان: برای بسیاری از موارد در کشور ما و جامعه جهانی چنین مناسبت هایی در نظر گرفته شده است و روز زن نیز از این امر مستثنی نیست و همینطور که شما اشاره کردید این مناسبت زمینه حقوق بشری دارد و همین نشان می دهد که نابرابری هایی وجود دارد و حتی ممکن است ظلم هایی صورت گرفته باشد. قطعا بازخوردهای مثبتی به همراه داشته است و باعث شده است حواس های بیشتری به این امر معطوف گردد، اما نکته مهم تر این است که زنان موفق و آگاه حتی بدون توجه به این روزهای نمادین برای  رسیدن به حقوقشان همواره تلاش می‌کنند.

 

واکاوی: معمولا در جامعه ما این روز را نشانه رواج جنبش های فمینیستی و نسخه ای برای دنیای غرب جهت تداوم بهره برداری از زن می پندارند. این تفسیر را تا چه میزان قبول دارید؟

عنایت زاده: همچنان که ردپای غالب اندیشه هایی نظیر لیبرالیسم و مارکسیسم و کمونیسم  را که اندیشه هایی غربی هستند می توان  در کشورهای شرقی مشاهده نمود. فمینیسم نیز اندیشه‌ای بیرون از مرزهای این کشورهاست و از غرب اقتباس شده است. اما به صرف این که از غرب أخذ شده است نمی توان گفت که هیچ ارتباطی با جوامع ما ندارد. زیرا جامعه ما به عنوان یک جامعه سنتی و عقب مانده در حوزه زنان، مسائل زنان بسیار اساسی تر است، بنابراین فمینیسم در جوامع ما امری لازم و ضروری است و می توان به خوانش مسئله زنان با استفاده از نظریات متفاوت این تفکر پرداخت و تلاش کرد تا دستاوردهای آن را خصوصاً در حوزه آگاهی برای زنان مورد استفاده قرار داد. این نیز یک تفکر مردسالار است که برای عرضه خود و کسب پرستیژ اجتماعی در سطح فردی و هم در نقش یک دولت در سطح بین المللی مفاهیم و اندیشه های غربی را أخذ می کند و بکار می برد اما هرگاه بحث از فمینیسم می شود همچون اندیشه ای بیرونی تلقی می‌گردد. اما در همه حوزه ها خود را به همان اندیشه های غربی الصاق کرده و برای خود آن را عامل روشنفکری و کلاس اجتماعی تصور می کنند و اگر چنین اندیشه هایی نبودند  هنوز عرفان و تصوف اندیشه غالب در این جوامع بود. بنابراین چنین تصوری از منشأ و تفکری مردسالار سرچشمه می‌گیرد که آنچه  به نفع مردان و ساختار قدرت باشد را از غرب و اندیشه غربی دریافت می کنند  اما آن اندیشه ای را که جایگاه و موقعیت سنتی مردان را به خطر می اندازد همچون دشمن و اندیشه ای منفی و نامناسب برای جامعه ما در نظر می گیرند.

صالحیان: تفاسیر و برداشت های متفاوتی ممکن است از این امر صورت گیرد و نمی توان از آن نیز چشم پوشی کرد، خصوصا در جامعه ما که الزامات خاص خود را دارد. بنظر من غرب‌زدگی اگر به معنای ازبین بردن و فراموش کردن هویت ایرانی و فرهنگ اصیل خودمان باشد اسارت است و ترویج آن می‌تواند به بی‌ ریشه شدن بینجامد. اما باید اذعان کرد که دفاع از حقوق زنان در جامعه ما با توجه به رویدادهایی که رخ می دهد یک امر ضروری است. اما اینکه می‌گویید بهره ‌برداری از زن، من را یاد ابزارهای مورد استفاده ی انسان می‌اندازد. درحالی که نه تنها زنان بلکه هیچ انسانی ابزار نیست و از آنجا که هر فرد به عنوان عنصر اجتماعی می تواند نقش مثبت و سازنده ای در شکل گیری یک جامعه سالم ایفا کند پس بهتر است علاوه برفراهم کردن شرایط رشد، عواملی که موجب ایجاد تبعیض شده است رفع گردد. من فمنیست نیستم اما معتقد به برابری بوده و فکر می‌کنم هشت مارس می تواند در راستای ترویج ارزش های انسانیت و برابری بیشتر زنان کمک حالمان باشد.

 

واکاوی: یکی از مطالباتی که زنان در این روز دارند تساوی حقوق در همه زمینه‌ها از جمله علمی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است، تلاش ها در این راستا خصوصا در مناطق کورد نشین تا چه میزان توسط خود جامعه زنان پیگیری می شود؟

عنایت زاده: از جامعه زنان بحث می شود در حالیکه سیستم از رسانه گرفته تا قانون، همراه زنان نیست و تلاشی برای تغییر مثبت وضعیت زنان انجام نشده و بر عکس روز به روز به جای پیشرفت وضعیت زنان شاهد عقب نشینی زنان از وضعیت کنونی‌شان هستیم.  برای همین چه انتظاری می‌توان از جامعه زنان داشت تا دستاوردی خاص در این حوزه داشته باشد. آن نگاه غالبی که در این جامعه به زنان وجود دارد بر نوع نگاه آنان به خود تأثیرگذار است. اگر چه فضای مجازی و شبکه های اجتماعی توانستنه اند در حوزه زنان آگاهی بخش و تأثیرگذار باشند اما این آگاهی با وضعیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه همخوانی ندارد. برای نمونه میزان طلاق و خودکشی های زنان تا حدودی مستقیم و غیرمستقیم می تواند به این آگاهی بخشی و اگاه شدن مرتبط باشد. زنان در حال حاضر تحصیل کرده اند و دارای تحصیلات آکادمیک هستند اما یکی از بیکارترین اقشار جامعه هستند. برای همین زنان از این آگاه شدن دچار سرخوردگی اجتماعی می شوند. البته زنان در رفع نیازهای اولیه خود بازمانده اند و همچون نیروی کار مازاد در عرصه کار و اشتغال مورد استثمار قرار می‌گیرند. همچنین زنان هنوز  قدرت انتخاب نوع پوشش خود را ندارند. برای همین در چنین اجتماعی که سن ازدواج افزایش  و زاد و ولد کاهش یافته است و زبان برعکس گذشته نیازهای فردی و شخصی خود را دنبال می کنند و دیگر زنان مانند گذشته خود را فداکار و از خود گذشته که صرفاً در چارچوب مادری و همسر بودن تعریف می‌کردند، نیستند و چنان تعاریف هویتی دیگر کمرنگ شده است و تاحدودی نیز در حوزه فردی تلاش هایی کرده اند و شروع به ابراز نارضایتی کرده اند و هنوز جامعه مدنی زنان علی رغم همه موانع موجود قدرتمند بوده  و با استمداد از فضای مجازی خواسته های خود را مطرح کرده اند. البته هر چند که در کردستان چنین فعالیت های اعتراض آمیزی کمتر بوده اما مقاومت زنان در مدیریت و برگزاری تجمعات و نشست هایی در حوزه زنان مبرهن است.

 

صالحیان: نمی‌توانم نظرم را به قطع درباره ی این مسأله بیان کنم، در این مدتی که اینجا ساکن شده ام و به واسطه شغلم و مراوداتی و آشنایی با چندین نفر از زنان شهرستان احساس می کنم زمینه آگاهی در میان آنان فراهم است، اما شاید یکی دو سال دیگر اگر پرسیده بودید می‌توانستم جواب بهتری داشته باشم.

واکاوی: بحث مدیریت زنان در همه دوره ها مطرح بوده است، چرا به این مهم هنوز پاسخی عملی و درخور داده نشده است؟

عنایت زاده: در جامعه ای که زن به عنوان موجودی ضعیف و ناتوان نگریسته می شود، مدیریت بسیار حائز اهمیت بوده و لازم است زنانی باشند که چنین کلیشه هایی را به چالش بکشند و علیه آنها باشند و ثابت کنند که زنان فاقد قدرت نیستند و توانایی مدیریت را دارند و می‌توانند قدرتمند ظاهر شوند و شایسته جایگاه  و موقعیت هایی بالاتر در حوزه مدیریت باشند اما در جامعه زنان از هر طرف با موانعی مواجهند و اجازه ندارند  تا به تناسب دانش و مهارت کسب شده ایفای نقش کنند و پست هایی را به دست گیرند و به مراتب کلان مدیریتی دست یابند تا چنان کلیشه هایی را به چالش بکشند. زیرا چنین کلیشه هایی به نفع جامعه مردسالار است و چنین جامعه ای تمایلی ندارد تا زنان به چنان پست هایی دست یابند. در اینجا زن همچون مادر و همسر تعریف می شود و در درجه اول انتظار می‌رود مادر باشد و نقش یک زن خانه دار را در خانواده ایفا کند و نقش هایی برای مدیریت زنان اختصاص نیافته است و زن مدیر خانواده است اما مردان مدیر عرصه عمومی و بیرون از خانواده هستند. بنابراین مدیریت زنان به عکس نقش‌های سنتی و تثبیت شده  آنان است و زنان کمتر برای نیل به آن نقش ها تلاش می کنند و جامعه برای آن دسته از زنان نیز که به چنین پست هایی تمایل دارند ایجاد مانع می‌کند. بنابراین مشکل همچنان به سیستم و جامعه برمی‌گردد و خود زنان کمتر در این حوزه مسئولیت دارند.

 

صالحیان: معمولا رسیدن به یک نقطه مطلوب در یک امر سیاسی و اجتماعی زمانبر خواهد بود و بسته به جامعه ای که در آن زندگی می کنیم نیز متغیر است، مدیریت زنان مانند سایر امور حق آنان است و نشان داده اند که می توانند در این زمینه نیز موفق باشند اما برای این کار و سایر مواردی که مدنظر جامعه زنان است زمینه ها و شرایطی باید فراهم گردد، فرهنگسازی و حتی آموزش هایی باید صورت گیرد تا این امور به مرور اتفاق افتد، هرچند تغییر دید و نگاه مردانه می تواند در این راه مؤثر باشد اما شاید کم‌کاری خودمان نیز عامل دیگر این قضیه باشد، خودمان آنطور که باید هوای خودمان را نداریم، اعتماد به نفس و عزت نفس باید در زن امروز بیشتر رشد کند تا در کنار سایر ملزومات گشایش هایی در این رابطه اتفاق بیفتد. آقایون هم کمک موثری در این امر دارند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا