واکاویِ واکاوی

چه پرسش خوب، امیدوار کننده و مبارکی که واکاوی خود کمر همت به نقد خویش بسته و تصمیم به واکاویِ واکاوی گرفته است. افسوس و پوزش که موجز نویسی در این مقوله بیش از این برای نگارنده ممکن نشد.
به داوری من، پاسخ این پرسش با کندوکاو در واکنشهای مخاطبان به اخبار و تحلیلهای منتشر شده در واکاوی بهتر قابل دریافت است. واکنشهایی که آینهی تمام نمای نمایش تشنگی جامعه برای دریافت اخبار و اطلاعات شفاف و بیطرفانه است.
حفظ استقلال یک رسانه کار سادهای نیست. وجود خط قرمزهای فراوان و قوانینی که به سادگی تفاسیر گوناگونی از آنها قابل استخراج بوده و به مدد یک تبصره از همین تفاسیر بسادگی بریدن نان و جلوگیری از ادامه فعالیت گردانندگان و رسانه ممکن میشود در کنار تغییر هر از گاه جایگاه این خطوط چنان فشار مضاعفی را بر رسانه وارد مینماید که گاه فعالان در این حوزه ناامید از رصد برای رعایت لحظهای آنها، گاه بر اثر فشار، گاه از روی استیصال و متاسفانه گاهی به امید بهرهمندی از منافعی، عطای استقلال در نوشتن را به لقای آب باریکهای معیشتی و نفسی که بیاید و برود بخشیده و نهایتاً بخشی از تابلوی روابط عمومی ارگان، اداره، جریان یا تفکری غالب میشوند.
بنظر میرسد واکاوی رجحانش حرکت میان خطوط آنچنان که به شفافیت و بیطرفی لطمه وارد نیاید بوده است. تا چه میزان موفق بوده است را باید به داوری جامعه سپرد. اما پنهان نماند، من شخصا بعنوان یک خواننده و مخاطب عامِ بیرون از گود، که “شمشیر داموکلس” را بر بالای سر خود نمیبینم، چنین رویکردی را دوست ندارم و ته دلم آرزو کردهام واکاوی بیپردهتر و بیتعارفتر تنها به انعکاس اخبار بسنده نمیکرد و ضمن بازتاب وقایع پیرامون، حوادث را از نگاهی تحلیلگرانهتر دنبال میکرد. زیرا معتقدم انتشار یک خبر، اعلام حرکت پیکانی است که اکنون از جلوی چشم مخاطب میگذرد است و انتفاع از درک کامل حرکت این پیکان هنگامی حاصل میشود که رسانه بتواند با کندوکاو روشن سازد این پیکان از چه کمانی و با چه نیتی پرتاب و در آینده کدام نشان را هدف قرار داده است.
با چنین سطح توقعی و انتظاری، نگارنده نه وکاوی و نه بسیاری از رسانههای فعال در حوزهی خبر را نه تنها موفق نمیدانم بلکه فاصلهی آنان را با تامین دریافت نمرهی قبولی بسیار بعید میدانم.
اما اصرار دارم حرکت میان خطوط واکاوی را به شنای ملاحی کارآزموده تشبیه کنم که با حرکت پیوسته به جلو و هدفی مشخص، هر از گاهی سر از آب بیرون میآورد نفسی میگیرد و نگاهی به اطراف انداخته و میکوشد به جای منتظر “آینده” بودن، نقشی در ساختن آن با تلاشی در “اکنون” ایفا نماید.