روز جهانی آزادی رسانه و مدیران ناباور به آن

فریدون صدیقی استاد روزنامهنگاری در بخشی از یادداشت دیروز خود در روزنامه هممیهن نوشت: “با خطقرمزهاى موجود، انتظار از آزادنويسى مطبوعات، انتظارى پوچ و فلجكننده براى روزنامهنويسى است… راست اين است که همهعمر روزنامهنگارى در ايران در تنگنا بوده اما همچنان سرسختانه و خلاقانه از تولد و تاكنون، در تكاپوى رسيدن به آزادى در چارچوب قانون بوده و هست و گاها آنقدر عرصه بر روزنامهنويسى تنگ بوده كه رسانه كاركردى سرد، بىروح و تهى پيدا مىكند”.
دقیقا این وضعیتی است که که ما خبرنگاران به عینه در سقز شاهد آن هستیم. مثال عینی و ملموس آن را در چند روز اخیر برای سه موضوع؛ “روز کارگر، روز معلم و آغاز به کار مراکز شیمیدرمانی و ناباروری در بیمارستانهای سقز” شاهد بودیم. هدف ما در تمامی این موارد صرفا اطلاعرسانی به شهروندان خصوصا در موضوعات درمانی بود که با جان و زندگی شهروندان مرتبط است، اما در تمامی موارد مذکور با یک “نه” بزرگ از سوی مسئولان این نهادها مواجه شدیم.
یعنی کار به جایی رسیده که حتی نمیخواهند اندک دستاوردشان را هم به شیوهای حرفهای و مناسب به اطلاع مردم برسانیم ولی انتظار دارند همانند روابط عمومیهای خودشان با اکتفا به چند سطر نوشتار و معمولا روشی ناشیانه اطلاعرسانی انجام شود.
راستی، روز گذشته _سوم می و ۱۳ اردیبهشت_ روز جهانی آزادی رسانه بود و این صرفا برای یادآوری به مدیران و کار به دستانی است که رسانه را صرفا به شرط بوق و روابط عمومی خود بودن، تحمل میکنند.