بستن گربه به درخت؛ راه حلی قدیمی با کارکردی امروزی
![](https://vakawi.ir/wp-content/uploads/photo_۲۰۲۴-۰۲-۱۴_۱۰-۳۶-۱۹.jpg)
روزی روزگاری، گربهای در معبدی زندگی میکرد. هنگام مراقبهی راهبان، گربه مانع تمرکز آنها میشد. بنابراین استاد بزرگ دستور داده بود در زمان مراقبه یک نفر گربه را گرفته، به ته باغ برده و به درختی ببندد .این روال سالها ادامه پیدا کرد.
بعدها که استاد بزرگ در گذشت و گربه هم مرد، راهبان آن معبد گربهای خریدند و به معبد آوردند تا هنگام مراقبه به درخت ببندند، تا اصول مراقبه را درست به جای آورده باشند. سالها بعد استاد بزرگ دیگری رسالهای دربارهی اهمیت بستن گربه به درخت در هنگام مراقبه نوشت.
سی چهل سال است -چیزی نمانده که گفته شود سالهای سال است- که سقزیها شاهد اقدامی از سوی راهنمایی و رانندگی هستند که تاکنون هیچ رسالهای در مورد اهمیت و ضرورت و کارکرد آن منتشر نشده است تا حداقل ذهنهای کنجکاو بدانند این اقدام که هزاران نفر ساعت از وقت این نهاد را تاکنون به خود اختصاص داده برای حل کدام مشکل بوده و چه نتایج و کارکردی دارد. بطوری که این اقدام به بخشی از وظایف ماهوی آنها در سقز تبدیل شده است.
بر نگارنده معلوم نیست که کدام شیر پاک خوردهای و در چه زمانی و برای حل کدام مشکل، یک روز پیشنهاد داده است که عصر هنگام، وقتی تردد اتومبیلها در میدان اصلی شهر سقز (هەڵو) رو به افزایش میرود، یک ماشین راهنمایی و رانندگی بیاید دقیقا عمود بر مسیر رفتوآمد ماشینها، درست وسط خیابان پارک کند و راه را بر دور زدن ماشینها ببندد و افسران در هوای بارانی و نامساعد از درون ماشین پارک شده احیانا ضمن صرف تنقلاتی چند و گوش دادن به موزیک، رفت و آمد ماشینها و مردم را نگاه کنند تا حوصلهاشان سرنرود. اگر هوا هم مساعد بود، از ماشین پیاده و در کنار همان ماشین به گپ و گفت با همدیگر مشغول شوند. هر چند در سالهای اخیر آنان را میبینیم شاید خسته از بی سر و سامانی ترافیک و ماموریتی تکراری، سر در موبایلهای خود فرو هم فرو برده و برای لحظاتی با مشغول کردن خود به یک بازی و یا غوطهور شدن در دنیای شبکههای مجازی، منتظر گذر ساعات کاری و تاریک شدن هوا و طبعا کاهش عبور و مرور ماشینها شوند. همزمان یکی دو متر آنطرفتر رانندگانی چند، آزادانه و با طیب خاطر در حالی که به فوجی از کبوتران سفید که از فراز میدان میگذرند چشم دوختهاند، قوانین راهنمایی و رانندگی را بیخیال میشوند. انگار در یک توافق نانوشته بین راهنمایی و رانندگی و متخلفین هر دو چنان با مسامحه از کنار هم رد شوند که نه زانوی آهوی بی جفت بلرزد و نه دل ناماندگار بیدرمان.
واقعیت آنست که شوربختانه نه این روزها که مدتهاست وضعیت ترافیکی شهر سقز نیز به تبعیت از بسیاری از امور دیگر شهری گویی به امان خدا رها شده است و اظهار نارضایتیهای مردم از این وضعیت نیز گوشی برای شنیده شدن نمییابد و اگر مسئولی هم از سر اکراه پاسخی بگوید چیزی بیشتر از یکی به میخ و یکی به نعل کوبیدن، پا پیشتر نمیگذارد.
ذات انسانها رسیدن به حداکثر آزادی است. از اینرو رفتار رانندگان متخلف نیز در نبود سیستم نظارتی که رفتارهای زیاده خواهانه را کنترل نماید کاملا منطقی به نظر میرسد. اما لازمهی زیست شهری و مدنی محدود شدن این آزادیها برای بهرهمندی تمامی شهروندان از سطحی استاندارد از امنیت و رفاه است. اما بر کسی پوشیده نیست که صرفِ تصویب و وجود قانون نمیتواند ضامن پایبندی عموم مردم به اجرای آن باشد. از این رو در تمام کشورها نیرویی تحت عنوان راهنمایی و رانندگی وجود دارد که اجرای قوانین عبور و مرور را تضمین میکند.
مردم انتظار دارند راهنمایی و رانندگی نقشی سازنده و بازدارنده در جلوگیری از خلافهای ترافیکی از خود نشان دهد و تنها به حضور در یکی دو میدان اصلی شهر اکتفا نکند. چه که وظیفهی ذاتی آنان حرکت در مسیرهای شهری و برخورد مناسب جهت رفع موانع عبور و مرور است نه ایجاد راهبندان و تظاهر به حضور در صحنه. چه بسا این نوع حضور اتفاقا نتیجهی معکوس دارد و متخلفین با عبور از کنار ماشین راهنمایی و رانندگی میتوانند قانون را زیر پا بگذارند این پیام را دریافت میکنند که چند ده متر آنطرفتر اگر خواستند حتی میتوانند راه را هم بند بیاورند که میآورند و خواهند آورد. مجاز بودن پارک ماشین دور میدان یعنی مجوز پارک دوبل کمی پایینتر و یا دور زدن و قطع تقاطع در مسیرهای ممنوعه و حتی توقف در مسیر، و مختل کردن حرکت سایر راکبان و ایجاد شلختگی و برهم زدن آرامش روحی و روانی شهروندان.
رانندگی بدون گواهینامه، رانندگی نوجوانان زیر سن قانونی، پهن شدن بساط وانتبارهای عرضه میوه و غذاهای خیابانی و اشغال فضای حرکتی، پارک دوبل و به قول همشهریان گاهی سهبل، عدم توجه به علایم و چراغهای راهنمایی و رانندگی، مسامحه در برخورد با حرکت ماشینهای سنگین در خیابانهای باریک شهر و عدم توجه به ممنوعیت پارک کامیونهای بزرگ در معابر اصلی، عدم توجه به کیفیت بسیار نازل و پایینتر از استاندارد آسفالت خیابانهای شهر، نبود و کمبود علائم هشدار دهندهی راهنمایی و رانندگی در معابر شهری، پارک ماشین روی پلهای درون شهری و دهها و دهها مورد دیگر که ذکر تمامی یا بخشی از آنها تکرار مکررات است و حوصلهبر؛ تنها بخشی از مواردی است که راهنمایی و رانندگی قانونا باید در آنها ورود میکرد و خود را موظف به حل آنها میدانست.
نگارنده با خود میاندیشد، با وجود این نابسامانیها و شلختگیهای ترافیکی رو به گسترش در شهر سقز که هر روز زندگی عادی مردم را تحت تاثیر قرار میدهد، در بی تفاوتی و انفعال پلیس و شورا و شهردار و فرماندار شهر، اصلا جای تعجب نیست اگر بعوض انجام اقدامات قانونی و رفع و چاره اندیشی در مورد از میان برداشتن موانع ترافیکی؛ یکی از همین روزها شاهد انتشار رسالهای در اهمیت “پارک کردن ماشین راهنمایی و رانندگی عمود بر مسیر حرکت در میدان اصلی شهر” از سوی یکی از مسئولان باشیم!
یادمان باشد اگر در جایی از آن رساله آمده بود حال شهر سقز خوب است. باور نکنید!