در جا زدن سقز همزمان با توسعه شهرهای اطراف
درحالیکه شورا و شهرداری شهرهای همسایه هر روز در حال کلنگزنی و افتتاح یک پروژه عمرانی هستند دل سقزیها در هشت سال گذشته برای حتی یک پروژه لک زده است.
راه تشخیص اولیه این موضوع عدم تغییر چهره سقز در مقایسه با یک دهه قبل است. جز مقداری روکش آسفالت و احداث چند بوستان محلهای چه تغییر شاخصی را میتوان در چهره سقز دید؟
راه دیگر، مقایسه سقز با شهرهای اطراف و همتراز خود است و ما میخواهیم در چند مورد سقز را با شهر مهاباد در سه سال گذشته مقایسه کنیم. برای این مقایسه اگر بتوانیم به مهاباد سفر کنیم که چه بهتر، اما اگر نشد کمی جستجو در شبکههای اجتماعی و راههای اطلاعرسانی روابط عمومی شهرداری دو شهر کفایت میکند.
یکی از اصلیترین مشکلاتی که سقزیها با آن روزانه دست و پنجه نرم میکنند موضوع ترافیک است، یکی از راههای رفع آن هم ایجاد دسترسیهای جدید است. طی دو دهه اخیر جز دو دهنه پُل که در زمان شورای چهارم احداث شد هیچ پروژه دیگری در سقز برای تسهیل در تردد احداث نشده است و این شهر علیرغم افززایش جمعیت و نیز خودروهای مورد استفاده مردم کماکان با خیابانهای فرسوده و قدیمی دو إلی سه دهه گذشته سر میکند. در سه سال گذشته هم شورا و شهرداری سقز تمرکز خود را بر بلوار ۴۵ متری جنوبی (سمت شهرک دانشگاه) گذاشتهاند، اقدامی که اگرچه ضروری اما چندان به رفع ترافیک در مسیرهای پر تردد همچون مرکز شهر و یا بلوار کردستان کمک نمیکند.
در عوض در سه سالی که از عمر شورای ششم میگذرد شورا و شهرداری مهاباد حداقل شش دهنه پُل شامل؛ پل کتاب با طول ۶۵ متر، پل پیروزی با طول ۶۵ متر، پل پارک خانواده به طول ۶۵ متر، پل آزادگان به طول ۲۴ متر، پل سابلاغ (تاج سد مهاباد) به طول ۴۰ متر و پل شورنگ با طول ۲۰ متر احداث شده است که هر کدام از اینها چند نقطه از شهر را به یکدیگر متصل میکند و میتوان گفت در کاهش ترافیک و تسهیل در تردد مؤثر هستند.
همچنین کمربندی ۲۴ متری آزادگان، کمربندی صبح مکریان، کمربندی داشامجید، کمربندی شهرک فجر به پیام نور و کمربندی پشت تپ و کمربندی کوی ههژار هم جزو پروژههای عمرانی هستند که با درصدهای پیشرفت متفاوت در حال اجرا و یا اتمام هستند.
در حوزه فضای سبز شهرداری مهاباد تنها در یک مورد ساخت پارک داشامجید به مساحت ۲۴ هکتار را در این دوره به سرانجام رساند. اما شهرداری سقز اگرچه چند بوستان را در شهرک دانشگاه و بهارستان به سرانجام رساند ولی در یک مورد شاخص (پارک تپه مالان) هنوز اما و اگر بسیاری وجود دارد.
طرحهای عمرانی با رویکرد هویت بخشی، حفظ آثار تاریخی و توسعه گردشگری در مهاباد کم نبوده است؛ مرمت و بازسازی حوضخانه رستمبگ، حوضخانه عباسآغا، کاروانسرای سیمون در جوار حمام تاریخی میرزا رسول و کمربندی تاج سد به آزادگان با رویکرد فرهنگی، ترافیکی و گردشگری ازجمله این طرحها هستند که در این دور انجام شده است.
اما در سقز تعداد معدود آثار تاریخی یا نابود شدهاند و اثری از آنها باقی نمانده است (مانند کاروانسرای تاجوانچی و بسیاری خانههای قدیمی در مرکز شهر) و یا مورد کمتوجهی و بیتوجهی واقع شدهاند (حمام حاجی صالح، مسجد دو مناره، خانه کمانگر و …). در حالیکه شهرداری با همکاری میراث فرهنگی میتواند در این امور فعالانهتر ورود پیدا کند.
شاید اگر به جزئیات ورود کنیم به موارد بیشتری از این مقایسهها برسیم، اما به نظر میرسد همین چند مورد کفایت کند که سقز در این سالها چه مقدار از روند توسعه نسبت به سایر شهرهای هم سطح خود دور شده است.
البته نمیتوان منکر برخی اقدامات شهرداری سقز هم شد، پرداخت به موقع حقوق، بیرون آوردن سقز از دام بدهیها و تکریم ارباب رجوع جزو مهمترین اقدامات شهرداری سقز بوده است، اما بخش عمدهای از اینها یک روال عادی و روتین در همه جاست و اینها نتوانستهاند به شاخص شدن سقز کمک چندانی بکنند.
در این بین خوب است به دلایل این وضعیت هم بپردازیم؛ ۳۶ ماه قبل و در پی آغاز به کار شورای ششم در سقز برخی از شهروندان امیدوار بودند که شروع این دوره از شورا پایانی باشد بر دوره پنجم که در کنار حواشی زیاد حتی با عزل شهردار منتخب خودشان و چند سرپرست و شهردار جدید هم نتوانستند گرهی کوچک از مشکلات سقز باز کنند.
اما عملکرد این دوره شورا و شهرداری نشان داد که این امید سرابی بیش نبود و در صورت ادامه این روند در یک سال آینده ما دو دوره چهارساله بدون هیچ پیشرفتی را در سقز شاهد خواهیم بود. ترکیب شورای این دوره و اختلافاتی که از همان ابتدا بر سر انتخاب شهردار پیش آمد مشخص میکرد که این شورا و شهردار نمیتوانند کاری از پیش ببرند.
اختلافات میان اعضا سد بزرگی بر سر راه شهردار بود. شاخصترین کاری که شهردار این دوره قصد جدی بر انجام آن داشت احداث پیادهراه بود که آن هم قربانی اختلافات درونی شورا شد و اعضا هم هیچگاه شفاف با مردم صحبت نکردند که آیا این اختلافات به دلیل اختلاف در رویکرد است یا پای موضوعات دیگری در میان است و شهردار هم کمتر از موانعی صحبت کرد که بر سر راه او قرار دارند.
چالشهای شهردار با آمدن فرماندار در ابتدای سال ۱۴۰۱ بیشتر شد و این ادعا که مصوبات شورا در کمیته تطبیق با مخالفتهای این کمیته و ازجمله فرماندار روبرو میشود شروع شد و در مهمترین موضوع یعنی تصویب و یا عدم تصویب بودجه سال ۱۴۰۳ بیشترین تأثیر را گذاشت و اکنون با گذشت نیمی از سال و نزدیک شدن به پایان فصل عمرانی هنوز خبر دقیق و شفافی از آنچه بر سر بودجه آمد وجود ندارد.
از طرفی، شعارهای اولیه شهردار مبنی بر توان و قدرت لابیگری در مرکز استان و حتی تهران تا این لحظه حتی در مورد شهرستان هم نتوانسته است محقق شود چون اگر میشد تابحال تکلیف بودجه مشخص شده بود.
همه اینها دست به دست هم دادهاند تا کورسوهای امید برای تحرکی در وضعیت شهر سقز در آخرین سال از عمر شورای ششم خاموش شود و آهنگ توسعه این شهر نسبت به شهرهای اطراف همچنان کند بنوازد.