عملکرد نمایندگان کُرد و اهل سنت در قضیه حسینزاده
رأی به مخالفت با استعفای حسینزاده زاویهای دیگر از ممنوعیت ورود به لایههای قدرت و ناتوانی لابی غیررسمی نمایندگان اهل سنت و بخصوص نمایندگان شهرهای مختلف کردستان و آذربایجان غربی را نشان داد.
این دسته از نمایندگان که در لابیگریهای درون استانی برای این یا آن دسته و جناح کم نمیگذارند و در صحبتها و سخنرانیهایشان نمایشی از توانایی و صلابت و سیاست ورزی و صاحب نفوذ بودن را نشان میدهند، زمانی که به لایههای بالاتر میرسند قادر به رایزنی برای همکارشان و ارائه طریق از جایگاه قانونی خود و بده بستانهای مرسوم نیستند.
آنها در ماجرای روز گذشته برای عبور حسینزاده از این پیچ به ظاهر آسان ناتوان بودند و در واقع نشان دادند اگر در مجلس کَس است این کَسان ایشان نیستند و به عبارتی در یک صفبندی ساده از مجلس، جای آنها در انتهای صف است و دلیل این وضعیت پیش از همه به خودشان برمیگردد چرا که هنوز هم با وجود حضور دو، سه و حتی چهار دورهای در مجلس مناسبات درونی قدرت را نشناختهاند و از همین رو (جز یک دوره) حتی از ورود به هیئت رئیسه نیز باز میمانند و این بازماندن برای ورود به هیئت دولت هم تکرار شد.
یادمان نمیرود نماینده بوکان در مجلس نهم و در سال ۱۳۹۲ بعنوان جدیترین گزینه ریاست دیوان محاسبات که جایگاه ویژهای در قانون اساسی و همچنین در نظارت بر عملیات مالی و حسابداری کلیه دستگاهها و وزارتخانهها دارد مطرح شد اما قبل از رأیگیری استعفا داد. این نماینده اگرچه دلیل استعفا را رایزنی با مردم بوکان و تقاضای حوزه انتخابیه برای ماندن در کسوت نمایندگی عنوان کرده بود، ولی نباید نقش فشارهای احتمالی و کوتاه آمدن زودهنگام این نماینده را در برابر این فشارها نادیده گرفت.
اما در نگاه کلان به موضوع مخالفت با استعفای حسینزاده، اساسا یکی از مشکلات کشور خود را نمایان می کند و آن اینکه اساسا در لایههای بالای قدرت در مرکز نگاه مشترکی به مسائلی مانند وزیر و معاون رئیس جمهور و استاندار شدن اهل سنت وجود ندارد که اگر وجود داشت مانع از عمیقتر شدن فاصله ملت و دولت بخصوص در مسائل مرتبط با اهل سنت و کُردها میشد. نتیجه این وضعیت خدشهدار شدن وحدت ملی و آن چیزی میشود که رئیس جمهور اسم آن را “وفاق” نام گذاشته است و بدیهی است که این به صلاح مُلک و ملت نیست.