یاد آر ز میراث فراموش شده!
رد پای تاریخ را در جایجای سقز میتوان دید؛ از گورستانی که سه سال قبل پیدا شد و شواهد اولیه حاکی از تعلق آن به هفت هزار سال قبل (عصر مفرغ) بود تا خانه و عمارت کمانگر که مربوط به دوره قاجار است. تاریخی به این دور و درازی قلعه زیویه، قلعه کۆشکەڵە، مسجد دو مناره، حمام حاجی صالح، کاروانسرای تاجوانچی، مسجد شیخ مظهر، حمام تاریخی قلندر، امارت فیضاللهبیگی و دهها اثر تاریخی و میراث فرهنگی را در آغوش کشیده است.
اگرچه آثار یافت شده و یا تصاویر تاریخی موجود گویای شکوه و عظمت تک تک این اماکن در دوره خاص خود هستند، اما شهروندان سقزی آشنایی کمی با این میراث که جزو داشتههایشان محسوب میشوند دارند.
قلعه زیویه که به گفته یکی از مسئولان سابق میراث فرهنگی کردستان “یک مادرشهر دوران باستانی است” در حال حاضر فاقد یک کمپها گردشگری با محوطهسازی مناسب و امکانات یک مکان تاریخی است و اگر میبینیم گردشگران به بازدید از آن تمایلی نشان نمیدهند شاید بیشتر ناشی از این کمبود امکانات باشد.
قلعه کۆشکەڵە و گورستان تاریخی عصر مفرغ نیز از چند سال قبل در چند فصل مورد کاوش قرار گرفتهاند اما تاکنون میراث فرهنگی گزارش دقیق و مبسوطی از نتایج کاوشها در معرض دید و مطالعه مردم قرار نداده است.
انتشار خبر مزایده کاروانسرای تاجوانچی در چند ماه گذشته آب پاکی بود روی دست کسانیکه انتظار داشتند میراث فرهنگی این کاروانسرا را تملک، مرمت و یا نوسازی کند. جدا از اینکه در حال حاضر و یا حتی چند سال گذشته به دلیل وسعت زیاد، تخریب بخشی از کاروانسرا و نیز وراث متعدد، عدم توجه متولیان میراث فرهنگی حداقل در دو دهه گذشته باعث شد که سرای اتحاد از هم بپاشد و به چنین روزی بیفتد.
عمارت فیضاللهبیگی و حمام تاریخی قلندر اگرچه در منطقهای خوش آب و هوا و حاصلخیز و با پیشینه تاریخی غنی قرار گرفته است اما به محض ورود به آن تصور اینکه سالها قبل کسی حتی از چند کیلومتری آن گذشته باشد دشوار است. عمارت روستای کوچک سفلی نیز داستان مشابهی با عمارت فیضالله بیگی دارد.
عمارت کمانگر به بهانه کمبود بودجه و اختلاف میان ورثه کماکان تملک نشده است و ترس آن میرود که در آینده نزدیک به یکی از خرابههای “ناو قەڵا”ی سقز تبدیل شود. فاصله کم این عمارت با مسجد دومناره، کاروانسرای تاجوانچی و حمام حاجی صالح میتوانست مربعی از یک مسیر و گذرگاه گردشگری شکل دهد.
شاید مساجد دومناره و شیخ مظهر را به واسطه وجود هیأتهای امنا در مساجد و پیگیری امورات مسجد و لبیک میراث فرهنگی به درخواست مرمت و بازسازیهای جزئی بتوان دارای شانس بیشتری دانست.
اما داستان حمام حاج صالح نیز چندان جای دلخوشی نیست. مکانی که زمانی حمام، مدتی زورخانه و اکنون با عناوین موزه، موزه شهر، موزه مردمشناسی و … نام برده میشود. پیگیری شهروندان و دغدغهمندان میراث فرهنگی سبب شده تا این حمام بیشتر مورد توجه متولیان میراث قرار بگیرد که البته تمرکز تمام برنامههای میراث فرهنگی بر حفظ این حمام و بیتوجهی به سایر اماکن محل نقد جدی است.
آنچه ذکر شد تنها شمهای از انبوه و تراکم اماکنی با عنوان میراث فرهنگی هستند و به آن میتوان مناطق روستایی دیگری ازجمله ترجان، مولان آباد، پارسانیان، کسنزان و … را اضافه کرد که بررسی همگی آنها “مثنوی هفتاد من” است.
موضوع مهم و قابل تأمل در تک تک این موارد، بیتوجهی، تخریب، نابودی، عدم ورود به موقع و عدم اطلاعرسانی و آگاهی دادن به شهروندان از سوی مسئولان و متولیان، عدم اطلاع و آگاهی ذینفعان نسبت به میزان اهمیت این بناها و مهمتر از همه عدم مطالبهگری شهروندان و بیتوجهی به میراث گذشتگان است و چه بد که در آینده نزدیک و با ادامه این رویه حتی یک ساختمان مسکونی به جهت نمایش تاریخ نه چند هزار ساله، بلکه تاریخ ۱۰۰ ساله نیز باقی نخواهد ماند.